
"الله" در تمام ناسوت
خلاصه جلسه یازدهم«رؤیت حق» 24 ذیالقعده 1435
در جلسات قبل، وجوه مختلف "رؤیت" را بیان کردیم و آیاتی دربارهی رؤیت با چشم سر در ناسوت، متذکّر شدیم. در این جلسه نیز این آیات را دنبال میکنیم تا به آیات مربوط به رؤیت ملکوتی برسیم.
یکی از موارد رؤیت ناسوتی در قرآن، در سورهی نور است که برای بیان آن، آیات قبلش را مرور میکنیم:
"اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الأرْضِ... یَهْدِی اللهُ لِنُورِهِ مَنْ یشاءُ..." (نور/35)
الله، نور آسمانها و زمین است... الله هركه را بخواهد، به نورش هدایت میكند...
"الله" اسم جامع ذات اقدس اله است که تمام اسماء، زیرمجموعهی آن هستند. در این آیه، "الله" نور آسمانها و زمین معرفی شده؛ یعنی تمام آسمانها (عوالم برتر) و زمین (عالم ناسوت) را "الله" در بر گرفته و تمام امور عالم را اسماء الهی میگردانند. اما خود "الله" است که باید انسان را به این نور فراگیر، هدایت کند و به رؤیت حق برساند.
پس باید در همهی اسماء الهی و بلکه تمام هستی، "الله" را ببینیم. در آن صورت هرگز در آنها دخل و تصرّفی نخواهیم کرد. مثلاً اگر به جای "الله" فقط "رازق" را ببینیم، آنجا که فکر کنیم اسباب و علل رزقمان از کار افتادهاند، دیگر "الله" را پیدا نمیکنیم. در حالی که "الله" جامع اسماء است و نه فقط در یک اسم، بلکه ظهورات بینهایت دارد.
"فی بُیُوتٍ أذِنَ اللهُ أنْ تُرْفَعَ وَ یُذْكَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الآصالِ." (نور/36)
در خانههایی كه الله، اذن داده رفعت یابند و اسم او در آنها ذکر شود؛ صبح و شام در آنها تسبیح میشود.
به قرینهی "صبح و شام" که در آخر آیه آمده، به نظر میرسد " بُیوت" در اینجا، حتماً وجه مادی دارد. یعنی خداوند اذن داده در همین ناسوت، اسم او ذکر شود. اما نشانهی توهّمی نبودن این ذکر، آن است که ذاکر در تمام شبانهروز، در تسبیح "هو" باشد. زیرا کسی که به رؤیت الله در ناسوت میرسد، شب و روزش را حضور او فرا میگیرد و نمیتواند یک قدم غیر الهی بردارد یا حتی خیال و نیتی غیر از او داشته باشد.
این مسبّح، خداوند را از چه تسبیح میکند؟ از مراتب ظهوراتش؛ یعنی درمییابد که اینها همه، ظهورات اویند و او خود، حقیقتی ورای آنهاست. مسبّح با تسبیح، از تمام حجب عبور میکند و بالا میرود تا به رؤیت میرسد. اما اگر نتواند در طول زندگی ناسوتی، درست تسبیح بگوید، به خود جلوات دل میبندد. لذا هنگام مرگ، هزاران دلبستگی خواهد داشت که به سختی باید از آنها جدا شود.
"رِجالٌ لاتُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِكْرِ اللهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّكاةِ..." (نور/37)
مردانی كه نه تجارت و نه داد و ستدی، آنان را از ذکر الله و اقامهی نماز و پرداخت زكات بازنمیدارد...
این، توصیف کسانی است که صبح و شام در تسبیح خدا هستند. آنان نیز مثل مردم عادی، تجارت و خرید و فروش دارند؛ با این تفاوت که در همهی امور، خدا را میبینند و دلشان مشغول این ظواهر نمیشود. آنان با حقّاند و همّ و غمشان این است که تکلیف الهی خود را انجام دهند.
آیا در بازاری که اهلش این گونه باشند، جایی برای رشوه، ربا، کمفروشی، احتکار و دروغ خواهد ماند؟
اما همه این طور نیستند. عدهای در ناسوت، "الله" را گم میکنند:
"وَ الَّذینَ كَفَرُوا أعْمالُهُمْ كَسَرابٍ بِقیعَةٍ یحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً حَتَّى إِذا جاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیئاً وَ وَجَدَ اللهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسابَهُ وَ اللهُ سَریعُ الْحِسابِ." (نور/39)
و كسانی كه كفر ورزیدند، اعمالشان همچون سرابی در کویر است كه تشنه، آن را آبی میپندارد؛ تا اینکه چون به آن رسد، چیزی نیابد و الله را نزد آن یابد که حسابش را تمام به او بدهد؛ و الله سریعالحساب است.
این گروه که در آیه "کافر" نامیده شدهاند، عمل دارند، بدون رؤیت خدا؛ لذا دل به ظاهر اعمالشان بستهاند و فکر میکنند چه پاداشی دارند. آنان نیز پس از عمری دنبال سراب دویدن و غیر دیدن، در نهایت، الله را میبینند. اما چون در دنیا افکار و اعمال خود، حقیقت الله را ندیدهاند، با اسم سریعالحساب خدا روبهرو میشوند.
در آیهی بعد نیز تعبیر دیگری از عمل بدون رؤیت حق آمده است:
"أوْ كَظُلُماتٍ فی بَحْرٍ لُجِّیّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَكَدْ یَراها وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ." (نور/40)
یا مانند ظلمتهایی در دریایی ژرف كه موجی، آن را میپوشاند که بر آن، موجی است و بر آن، ابری؛ ظلمتهایی، یکی بر فراز دیگری. هرگاه دستش را بیرون آورد، آن را نمیبیند و هرکه الله نوری برایش قرار نداده باشد، هیچ نوری نخواهد داشت.
این گروه در ظلمت، اسیرند و راهی به نور ندارند. اما نه به این دلیل که خدا به آنها نور نداده؛ چون همه از وجود و هستی، بهره دارند و وجود، مساوی نور است؛ "اللهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الأرْضِ". اما اینان خود را به عمق ظلمت ناسوت بردهاند و قابلیتِ دیدن نور را از دست دادهاند. آن قدر در حجاب مظاهر، گیر افتادهاند که ظهورات را نمیبینند. پردههای ظهورات را نیز در مقابل خود افراشتهاند و مُظهر را نمیبینند. آنان در "هستی" ماندهاند و از دیدن "هست" غافلاند؛ در حالی که تمام "هستی"ها، جلوات "هست" و عین به ربط به آناند و از خود، نوری ندارند.
حال با این اوصاف:
"ألَمْ تَرَ أنَّ اللهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الأرْضِ..." (نور/41)
آیا ندیدی که هرکه در آسمانها و زمین است، الله را تسبیح میکند؟...
تمام هستی، آیات حقّ است و ما باید آیهها را ببینیم؛ اما با دیدن آیه، به ذیالآیه، ایمان آوریم. وگرنه وقتی آیهی دیگری از او ببینیم، نمیشناسیم. مثلاً اگر به جمالش ایمان آوریم، آنجا که جلوهی جلالش برسد، او را و ایمان و عشقمان را نمییابیم. باید راه را ببینیم و در آن، قدم برداریم؛ اما مقصد را باور داشته باشیم. وگرنه در راه میمانیم و به مقصد نمیرسیم.
نظرات کاربران